بررسی حقوقی تجاوز به عنف

ارسال شده توسط ادمین در 21 آذر 1393 ساعت 01:02:51

بررسی حقوقی تجاوز به عنف

یک استاد جرم‌شناس دانشگاه بررسی می‌کند: تحلیل آماری روابط زن و شوهر و تاثیر آن بر افزایش جرم در جامعه

خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران

همه کارشناسان، روانشناسان و جامعه‌شناسان جنایی که عموما تحصیلات جرم‌شناسی دارند پیش از هر موضوعی در بررسی روند جرم‌های حاکم بر یک جامعه، اعتقاد دارند که خانواده چه خانواده‌های شخصی و چه خانواده‌های کلی که همان جوامع هستند، نقش پررنگی در پرورش فضای ذهنی جرم‌خیز افراد دارند. در این میان توجه به نقش روابط زن و شوهر و درپی آن توجه به روابط خانوادگی افراد برای پیشگیری از وقوع جرایم نقش سازنده و مهمی در شکل‌گیری بزه و بزهکاران دارد.

به گزارش سرویس فقه و حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در ادامه مباحث مربوط به تجاوز به عنف و بررسی دلایل و عوامل این پدیده شوم، این بار تلاش کردیم با بررسی دقیق‌تر دلایل این اتفاقات موضوع را از ریشه مورد واکاوی قرار داده و هم‌چنین راه‌کار‌های لازم برای تغییر این وضعیت را نیز ارایه کنیم تا شاید با تکیه بر این اندیشه‌ها، راهی دایمی و مطمئن برای خروج از چرخه‌ی بی‌انتهای افزایش این‌گونه جرایم پیشنهاد و در نهایت مسیر فکری مسوولان و برنامه‌ریزان را نیز برای حل این گونه معضلات به مسیر اصلی‌اش هدایت کرده باشیم.

دکتر کیومرث عزتی‌پور از اساتید دانشگاه و عضو کانون وکلای دادگستری که دارای تحصیلات جرم‌شناسی جنایی در موضوعات خانواده است در نوشتاری با بررسی دلایل عمده اختلافات خانواده‌ها و ارتباط آنها با موضوع تجاوزات جنسی و هم‌چنین خیانت زن‌ و شوهر‌ها و ارتباط مستقیم این پدیده با طلاق و به تبع آن افرایش بزه در جامعه پرداخته که متن کامل این نوشتار به این شرح ارائه می‌شود:

«بر اساس تحقیقاتی میدانی که اینجانب با حدود 8 هزار و 240 زن و مرد اعم از زن و مرد مزدوج یا زن و مرد غیر همسر از طریق مصاحبه و پرسش‌نامه انجام داده‌ام، متاسفانه نتیجه حاصله گویای بی علاقگی 2/ 91% زن و شوهرها نسبت به یکدیگر است که از ازدواج با یکدیگر پشیمان هستند و افراد مجرد هم 58% تمایل به ازدواج ندارند. آنها می‌گفتند مجرد بودن خیلی بهتر از تاهل است و 32% از افرادی که می‌توانند ازدواج کنند از عواقب ازدواج خود می‌ترسند یا نگرانی دارند که آیا واقعاً ‌طرف مقابل را دوست دارند یا خیر و آیا اینکه قلباً طرف مقابل وی را بخاطرخودش دوست دارد یا خیر؟

زمانی که از آنها پرسیده می شد آیا از اینکه ازدواج کرده‌اید پشیمان هستید یا خیر؟ ازدواج شما خوب بوده است یا بد؟یا اینکه اگر می‌توانستید از نو زندگی مشترک‌تان را شروع کنید آیا انتخاب‌تان همین بود؟ اصولاً آنها با مکث کردن یا لب را پیچاندن پاسخ سوالات را می‌دادند و در نهایت با تأمل و فکر کردن می‌گفتند که اگر آن زمان فکر الان را می‌داشتیم ازدواج نمی‌کردم و 21% آرزو می‌کردند اگر بتوانند از نو زندگی خود را شروع کنند با کسی که در گذشته او را دوست داشته ازدواج نمی‌کردند.

زمانی که اینجانب این تحقیق را آغاز کردم می‌خواستم ببینم این پشیمانی و ولع ازدواج در جوانان چه زمانی شروع و چه زمانی پررنگ و چه زمانی کم رنگ یا از بین می رود. بهتر بگویم چرا شعله این عشق به مرور زمان خاموش می شود که در حین تحقیقات متوجه شدم عمدتا پس از 8 تا بیست ماه شوق ازدواج و عشق معشوقی به مرور زمان کم رنگ‌تر شده و تا 4 الی 5 سال کاملا از بین رفته و از عشق خودخسته می‌شوند زیرا علت و عامل اصلی ازدواج‌شان عشق واقعی نبوده و فقط طرفین علی الاصول می خواستند یک عروسی بگیرند و در این عروسی هدایایی را دریافت کنند.

خیلی از افراد قبلا شخص دیگری را دوست داشتند و این فردی که با او وصلت کرده‌اند زوج دل خواه و و اقعی شان نبوده و 31% می‌گفتند اگر برگردیم به همان زمان این همسر را انتخاب نمی‌کنم و با فرد دیگری ازدواج می‌کنم. این امر خیلی تعجب آور بود و نمی‌توانستم باور کنم اما ظاهرا حقیقت داشت و در نتیجه تحقیقات به آن رسیدم و درست بود. 22% می‌گفتند وقتی که ما ازدواج کردیم بعد از ازدواج فهمیدم همسرم دختر نبوده و 13% متاهلان می‌گفتندکه ازدواج‌شان اشتباه بوده و فکر نکرده‌ایم ازدواج کرده‌ایم. این امر باعث شد دو هفته تحقیقم را به عقب بیاندازم و برای به یقین رسیدن یا ادامه تحقیق و به نگارش درآوردن آن تأمل کردم اما در نهایت خود را قانع کردم که حقایق جامعه برای پیشگیری از معضلات اجتماعی و خانوادگی باید مطرح شود و مجاب شدم که راه پیشگیری از آن را بررسی کنم و در انتها به قلم بیاورم.

خانواده‌های ما حامل یک فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و یک‌سری آداب و رسوم سنتی هستند که ریشه در سنت های ایرانی و مذهبی دارد و این التزام به تدریج باعث شده تا زنان ایران با حجب و حیا بار بیایند و نتوانند آنچه در همسرداری آشکارا بیان می‌کنند بروز دهند، علی الخصوص در روابط زناشویی که در این امر حجب و حیای بیشتری پیدا می‌شود و حتی با محرم ترین فرد زندگی خود که شوهرش است در خلوت ترین زمان‌ها نمی توانند آنچه خواسته ها و تمایلات‌شان است را بیان کنند، زیرا از یک سو نیاموخته‌اند که حقوقی در این رابطه وجود دارد که باید مطالعه کنند و بدانند و از سوی دیگر هراس دارند از اینکه مبادا مرد غیرتمند و مذهبی شان به او به دید یک زن خیابان و هرزه بنگرد که این‌گونه کلمات و خواسته های خود را بیان می‌کند.

فارغ و جالب آنکه مردان در درون خود خواستار همسرانی پرحرارت و پر شور در مسائل زناشویی هستند و همین خواسته مرد را به فکر برقراری ارتباط با زن های دیگر می اندازد و کانون گرم خانواده و عشق زنانشویی به تدریج گسیخته و در آینده‌ی نه چندان دور پاره می‌شود و آن است که در دادگاه های خانواده و یا در اجتماع می‌بینیم و همین امر باعث شده است که 33% از مردان و زنان می‌گفتند همسران‌شان شریک جنسی خوبی نیستند و یا متاهل بودن خوب نیست! بلکه زندگی مجردی بهتر است. در ادامه ی تحقیقات 10% اظهار می‌کردند که زمان دوست بودن که یکدیگر را به عنوان عاشق و معشوق صدا می کردیم چون با این چیزهای خو نگرفته بودیم و از ابتدا زندگی چیزی به نام عشق و عاشقی را آن گونه که هست تعریف کرده بودیم و این ها را پدر یا مادرمان به ما یاد نداده بودند چون خود آنها هم عاشق و معشوق یکدیگر نبوده و معنای آن را نمی دانستند و اگر هم عاشق بودیم به خاطر ظاهر طرف بوده نه شخص او.

اکثر خانواده ها می‌گفتند که همسران‌شان در منزل شلخته و بی بند و بار هستند. دو سوم خانم‌های متاهل اعتراف می‌کردند که در منزل حوصله‌ی به خود رسیدن، لباس زیبا و راحت پوشیدن و یا آرایش کردن برای همسران‌شان را ندارند. آن هم به خاطر بی حوصله‌گی یا کار روزانه و اشتغال در بیرون از منزل و در منزل هم رسیدگی درس و مشق بچه ها یا فکر و ذکر زندگی مثل مشکلات اقتصادی است. یک سوم دیگر خانم های متاهل (به صورت پرسشنامه ای) اظهار کردند که کنار همسران‌شان می خوابند یعنی روی تخت یا تشک اما حوصله آمیزش و روابط با همسرشان را ندارند.

87% از زن و شوهرها می‌گفتند در همان اوایل زندگی و قبل از ازدواج (در زمان دوستی یا نامزدی) چندماه بیشتر بعد از ازدواج در بیرون دست های همدیگر را می گرفتیم اما پس از آن دیگر تکرار نمی‌شد و بعد از یکی دو شب اول، دیگر یک شب رمانتیک بعد از ازدواج‌شان نداشته‌اند.

در تحقیقات به عمل آمده حدود 82 درصد زن و شوهرها اظهار می‌کردند که در زمان نامزدی و یک سال اول پس از ازدواج، نزدیک به نه بار و بعد از یک تا سه سال اول پس از ازدواج حدود پنج بارهم‌ دیگر را در آغوش می‌گیرند که این خود نشان می دهد که خیلی از خانواده ها علی‌رغم اینکه همدیگر را دوست دارند با یکدیگر خودمانی شده‌اند در صورتی که هر زوجی در احساس راحتی با نادیده گرفتن همدیگر توازن ایجاد کنند. با توجه به مسائل فوق و تحقیقات به عمل آمده و احتساب درصد های دقیق که بر حسب اظهارات خانواده ها به دست آمده علت اینکه مرد و زن از ازدواج پشیمان می شوند و عامل فروپاشی خانواده که همان طلاق است چیست؟ مسبب این بزه کاران، کودکان بی سرپرست و خانواده های از هم گسیخته کیست؟ چرا زن و شوهر مثل اول ازدواج نیستند و یا چرا طلاق عاطفی بیش از طلاق عملی (طلاق واقعی و قانونی) است.

متاسفانه طلاق عاطفی نسبت به طلاق عملی دو برابر بیشتر است، به طور مثال اگر در کشور 32% طلاق قانونی باشد 59% طلاق عاطفی داریم آن هم به دلیل موانع بسیار مهم طلاق توسط زن است که تبدیل به طلاق قانونی نمی‌شود و اگر این دو آمار طلاق را با هم جمع کنیم ملاحظه می کنیم رقم بالایی از خانواده ها از زندگی‌شان راضی نیستند چون طلاق عاطفی زیاد است و اگر طلاق قانونی زیاد باشد آن دسته که زندگی می‌کنند یقیناً همدیگر را دوست خواهند داشت و جامعه و کانون خانواده سالم‌تر می‌ماند.

و دلایل آن هم این است که هدف از ازدواج را فراموش کرده‌ایم و جوانان ما بدون درنظر گرفتتن شرایط لازم برای ازدواج و دقت در مسائل زیربنایی آن اقدام به این کار می‌کنند و ازدواج ها به نوعی نمایشگاه تبدیل شده و خیلی ها ازدواج را برای یک مراسم رویایی مثل برای کارهایی مثل چرخیدن در فروشگاه های لوکس، گلفروشی ها، جواهر فروشی ها، آرایشگاه های آن‌چنانی یا ماه عسل... که در ذهن ها می پرورانند و برنامه ریزی می‌کنند و به فکر سختی‌های بعد از ازدواج نیستند یا بهتر بگویم جوانان ما بعد از همان زمانی که به فکر ازدواج می افتند باید خود را برای سختی های بعد از ازدواج مثل درک نقش طرف مقابل، بالا بردن آگاهی مالی و اقتصادی، احترام گذاشتن و حفظ تعهدات ازدوج ارتقای رابطه‌ی جنسی آماده کنند یعنی باید خود را برای ازدواج مهیا کنند و هدف آن را بیازمایند. جوان‌های ما باید فرق ازدواج کردن و ازدواج موفق داشتن را از ابتدا بدانند در غیر این صورت این ازدواج که به تدریج به ازدواج اشتباه و ناموفق در ذهن متبادر می شود که سرنوشت آن به طلاق می انجامد.

علت طلاق که سال به سال بر اثر برخی افراط و تفریط های بی مورد در مسائل فرهنگی و اجتماعی بوجود می آید و قبح مسائل خانوادگی را از بین می برد عدم آموزش اولیه زوجین جوان در امور خانواده است که رو به افزایش بوده و همین امر باعث می شود زنان ما اغلب منفعل شوند.

چند شغله بودن مرد خانواده و دوری از محیط خانواده علت دیگر است که در حال حاضر پیش روی خانواده ها قرار گرفته یعنی خستگی و فشار کاری، ‌عملاً حدود 2 الی 4 ساعت در پاسی از شب باقی مانده دیگر حوصله و زمانی برای رسیدگی به امورات خانواده باقی نمی گذارد تا ارتباط معنوی، دوستی، عشق و گرمی و دوستی در خانواده را فراهم آورد و این خود یک علت بی علاقگی می شود.

علت دیگر افزایش طلاق و یا فروپاشی خانوادگی صرف‌نظر از منظر اجتماعی و آماری، اقتصادی یعنی آشنایی زنان با حقوق قانونی خود که همان استقلال مالی است. زنان با کسب مهریه و یا اشتغال در جامعه ـ با اشتغال زایی که از سوی دستگاههای دولتی و غیر دولتی برای زنان فراهم شده به استدلال اینکه برای دریافت حقوق و دیگر مزایا به نحوی قانع‌اند ومزاحمتی ندارند ـ این امر که یک پشتوانه اجتماعی تلقی می شود باعث شده طلاق عاطفی به طلاق واقعی تبدیل شود و آمار طلاق رو به افزایش باشد.

علت دیگر اینکه جهل به تربیت جنسی و نداشتن دستورات آن، عامل بی‌علاقه‌گی به مسائل جنسی در زنان می شود همچنین تعصبات بیهوده مذهبی یا نداشتن احکام آن که به دید پلید و زشت بودن و گناه داشتن و... عامل بی اعتنایی زن به روابط زناشویی می شود البته این امر تنها در زنان نیست بلکه در مردان هم بسیار است و همین نارضایتی عامل دیگر طلاق در ایران شده است زیرا این‌گونه زنان و مردان چون غریزه جنسی خودرا درون خود سرکوب می کنند و هیچ‌گونه لذتی از آن در وجود خود احساس نمی‌کنند عامل بهانه جویی شده و دست به خشونت می زنند و تمایل به خود ارضائی شامل آرایش شدید زنان و پوشیدن لباس‌های بدن نما برای نشان دادن برجستگی های بدن خود می شوند و بعضاً برای اینکه کاملتر ارضاء شوند اقدام به رابطه خلاف شئون دین و نظام با جنس مخالف دیگر غیر از همسران خود می شوند. به نظر می‌رسد باید مکانی برای آموزش دختران و پسران جوان قبل از ازدواج و یا توسط پدر و مادران فراهم شود چون این بی تفاوتی جامعه و پدر و مادر در این امر مهم باعث ناهنجاری‌های خانوادگی و بعضاً‌ پدیده زشت خیانت همسران در زندگی مشترک شده است.

در تحقیقاتی که اینجانب به عمل آوردم متاسفانه آمار ناگواری از ارتباط دختران و پسران جوان وجود دارد و بعضاً‌ این دوستی ممکن است ارتباط جنسی را هم در برداشته باشد که خانواده ها و مسئولان مدارس از این موضوع بی اطلاع هستند و این در حالی است که نوجوانان و جوانان ما آگاهی کافی نسبت به این مسئله ندارند که تا قبل از ازدواج چه پیامد ناگواری در انتظارشان است.

هم‌چنین در تحقیقات بدست آمده مشخص شد که90 درصد دختران در 12 تا 24 یا 26 سالگی نامه های عاشقانه ای به پسران 13 تا 27 یا 28 سال می نویسند که به نظر باید سطح آموزش و آگاهی در بین این قشر از جامعه بالا رود.

با عنایت به معضلات اجتماعی فراهم شده، بنا به بررسی‌های فوق الذکر راز عاشق ماندن آن است که با میل و رغبت و خواسته قبلی خود برای آن تلاش کنیم زیرا عاشق بودن و عاشق ماندن موجب دستیابی به مشارکتی درازمدت درزندگی خواهد شد و توانایی اقدامات شجاعانه را بوجود می آورد و این رابطه برقرار کردن زیاد سخت نیست بلکه برعکس اگر کسی مایل به برقراری این ارتباط عاشقانه با یکدیگر باشد باید تلاش کند و آن هم با احساس و عاطفه که برایش لذت بخش و مفرح باشد مثل همسری که برای همسرش جشن تولد می‌گیرد طوری برنامه‌ریزی می کند که طرف مقابل اصلاً‌ اطلاعی ندارد تا در یک آن وارد محفل می شود هیجان زده می شود و نمی داند چگ 

این مطلب را به اشتراک بگذارید:


  • درباره ما

    موسسه حقوقی فقیه نصیری در بهار سال هشتاد و هشت به همکاری سه نفر از وکلای پایه یکم دادگستری ، عضو کانون وکلای دادگستری استان مازندران ، به مدیریت عاملی آقای البرز فقیه نصیری، ریاست آقای احسان فقیه نصیری و نائب رئیسی آقای گودرز فقیه نصیری(با بیش از دو دهه فعالیت در این عرصه) تحت ...

  • ارتباط با ما

    نشانی: چالوس، مقابل دادگستری، ساختمان وکلا، طبقه اول، واحد سوم

    تلفن: 01152255455 , 01152254080